خطاب امام علیهالسلام به یارانش
امام علیهالسلام اصحاب خود را مخاطب قرار داد و فرمود: پایدارى کنید اى بزرگ زادگان! مرگ به مانند پلى است که شما را از سختیها و دردهاى دنیا به سوى بهشت وسیع و نعمت دائم الهى عبور مىدهد، کدام یک از شما ترک زندان به امید آرمیدن در قصر را نمىپسندید؟! پدرم از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برایم حدیث کرد که فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ جسر مؤمن است به سوى بهشت و پل کافر است به سوى جحیم، نه به من دروغ گفته شده و نه من دروغ مىگویم.
اصحاب امام حسین علیهالسلام در رفتن به سوى میدان و مبارزه و شهادت برابر آن حضرت بر یکدیگر سبقت مىگرفتندو مبارزه سختى کردند تا این که روز به نیمه رسید، حصین بن نمیر که فرماندهى تیراندازان سپاه کوفه را بر عهده داشت چون مقاومت اصحاب امام را دید، به سپاه پانصد نفرى خود دستور داد تا یاران امام را تیرباران کنند.
در اثر این تیراندازى، تعداد دیگرى از اصحاب امام علیهالسلام مجروح و تعدادى از اسبها نیز از پاى درآمدند. چون تعداد یاران امام حسین علیهالسلام اندک بود لذا هر یک نفر از آنان که به شهادت مىرسید، جاى خالى او در میانه اصحاب کاملا نمایان مىشد، ولى از سپاه دشمن به علت کثرت، هر تعدادى که از آنها کشته مىشد، در ظاهر نقصانى پدید نمىآمد.
امام حسین علیهالسلام روى به عمربن سعد کرد و گفت: براى آنچه که امروز تو مشاهده مىکنى روزى خواهد بود که تو را آزرده خواهد کرد.
سپس امام علیهالسلام دستش را به سوى آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا! اهل عراق ما را فریفتند و با ما خدعه کردند و با برادرم حسن بن على کردند آنچه کردند؛ خدایا! شیرازه امور آنان را از هم بگسل.
عمربن سعد چون دید که او و یارانش توان مقاومت در مقابل امام علیهالسلام و اصحابش را ندارند، افرادش را فرستاد تا خیمهها را از جانب راست و چپ از جا بکنند تا بتوانند یاران امام را محاصره کنند. براى رویاروئى با این حلیه جنگى، اصحاب امام در گروههاى سه نفره و چهار نفره افراد دشمن را که در حال کندن خیمهها و غارت کردن آنها بودند از دم تیر و شمشیر مىگذراندند و اسبهاى آنها را از پاى در مىآوردند، پس عمر بن سعد دستور داد تا خیمهها را بسوزانند!!
امام فرمود بگذارید آنها را بسوزانند تا به دست خود راه عبور خود را بسته باشند. و همانگونه که امام علیهالسلام پیشبینى فرمود، شد.